درمسیرباد

ساخت وبلاگ

بی تو درمرداب غم افتاده ام
زیرشلّاق ستم افتاده ام
مثل این نیلوفرکنج حیاط
درمسیرباد،خم،افتاده ام


چون اناری نیمه آویزازدرخت
می خوردهردم ترک قاب دلم
گشته ام بازیچه ی طوفان درد
زخمی ام، گم کرده ام تاب دلم


دوری و درقلب عشق آیین من
بی قراری بازجولان می دهد
آخرش بردستهای فاصله
یک زن لیلی صفت جان می دهد


خسته ام ، تاکی قلم بازی کنم
شعرتب داری بسازم درخفا
من اسیربند دلتنگی وتو
بی خبرباشی ازعمق ماجرا


کاش می شد،دورزدپاییزرا
ردشدازفصل بلند انتظار
دست دردستان شادی بی خیال
پل زدازاینجا به آغوش بهار

وقتی تنهایی حرف می زند...
ما را در سایت وقتی تنهایی حرف می زند دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 9koleharfa بازدید : 31 تاريخ : شنبه 18 آذر 1402 ساعت: 17:38